تو نمی تونی بری اینو از تو چشات خوندم

تو نمی دونی ولی من خیلی وقته که چشم برات موندم

تو نمی تونی بگذری از منو خاطراتم

تو نمیدونی ولی حتی تو رویاهام میخوام با تو باشم


تو نمیتونی دور شی ازم بری عوض شی

تو نمیتونی بد رفتاری هامو نبخشی

تو نمی تونی آره نمی تونی

تو نمی تونی بری با کسی بجز من

تو نمی تونی بشی با دل من دشمن

تو نمی تونی آره نمی تونی


تو نمی تونی باکسی بمونی جزمن

تو نمی دونی من همون آدم تخسم

که باتو خوبم پس حرف رفتنو نزن

منو ببخش به خاطر رفتار بدم

واسه آدمای دورو وروم همیشه پکسم

فقط تو میتونی با رفتارت نذاری سگ شم

اونی که همسیشه سعی کرد منو آرومم کنه

تو هر شرایطی همیشه تو بودی سر تر

درسته مغرور شدم مثه قدیما نیستم

من مجبور شدم ازون قدیما بیشتر

دارم بهونه میگیرم خب حق بده یکم

من از اونا نیستم که حرفای دلم بخواد

خلاصه بشه فقط تو یه کلمه

خاطراتت مثه یه طوماره تو سرمه

که حالا ازم یه آدم عصبی ساخته

اون که زندگیشو با قرصای عصبی باخته

تو نمی تونی بری مثه بقیه نیستی

نه نمی تونی بری آره شبیه هیچکی

هیچ جا ندیدمت میدونم پشیمونی

چون از این افکار نحس من چیزی نمیدونی

چقد عوض شدی می دونم خوبه حالت
داره با خوشیا می گذره روزگارت
تو که خیلی وقته یادمو انداختی از سر
انقد عوض شدی که تو رو نشناختم اصن
چشماتو نبند عینک دودیو بردار
من همونی َم که از غم دوری و دردا
تو روزای با تو بودنم به شب رسیدم
چشام پره غمه به جای من بخند عزیزم
خیالت راحت باشه همه چی داغونه بی تو
دلم مثه همیشه می خوره چوب سادگیشو
آره بخند همیشه تو که شادی با اون
منم گم میشم میون این شادیا زود
جلو غریبه ها کارم شده آبرو داری خب
توام به رو خودت نیار فقط آبرو داری کن

دلم گرفته از همه موندم تو این شهر شلوغ
تنها شدم میون این مردم سر تا پا دروغ
چه جالی داشتم اون روزا نفهمیدی عوض شدی
رفتی گذشتی از دلم زندونی هوس شدی
چیزی بگو حرفی بزن بگو توام مثل منی
چطور تونستی از من و خاطره ها دل بکنی؟؟
یه بغض بی هوا شدم تو این شبای بی کسی
آی خدا دلگیرم ازت پس کی به دادم می رسی..

میگن همیشه پیشته بهش عادت کردی
به بوی تنش حرفاشو باور کردی
فقط عادت بود عشقی که از سر تو پرید
همون آدمی که خوبیمو از اولشم ندید
دلت روزای خوبشو فقط با اون سر کرد
دارم داد می زنم یکمی آرومتر شم..
.... نداره که همیشه بخت ما سیاهه
دارم می میرم می خوابم رو اون تختی که نگاهت
بهم خیره می شد تو بغلم آروم می گرفت
دلم خیلی پره کاش الان بارون می گرفت..
چیزی نگو منم آروم بگیرم
غمات مال منه خوشیاتو با اون ببینم
فدا سرت اگه چشام پره غم شده
فدا سرت اگه بودن تو کم شده..
واست مهم نیست می شینم تو خلوت خودم
اصن مهم نیست فک نکن تو حسرت توام...

بدجوری عاشقش شدم منو خرد کرد
از خودش و عشق خودش دستامو دور کرد
غریب بودم تو غربتم آواره َم کرد
تنها خودش فهمید چه کاری با دلم کرد

یه روز می گفت من هیچ کسو غیر تو دوست ندارم
یه روز می گفت برام زیاده بودنش کنارم
یه روز می گفت نباشی من با تنهایی می میرم
یه روز می گفت پشیمونم از عشق تو عزیزم ، عزیزم....

چطوری بی احساس؟ چقد دلم هواتو کرده
تو نیستی و بدون تو هوا چه سرده
تو این روزایی که تنهاییا قدم می زنه
فکر نبودنت همه چیو بهم می زنه

خدا رو شکر که دیگه مال من نیستی
خدا رو شکر میری و بعد من هیشکی
گیر الکی نمیده ، سرت داد نمی زنه
دلم بدیاتو دیگه از یاد نمی بره...
دیگه آزادی تو نمی خواد حبس خابگاه باشی
آره راحت باش این عشق بچگونه پاشید...

چه جوری عمرمو که تموم شده شروع کنم؟
چه جوری پاشم از اول دلو پشت و رو کنم؟
لحظه ها امون نمیدن کمی وقت تلف کنم
یا تیر آخرو بدن که قلبمو هدف کنم
نه دیگه راهی ندارم اینجا پایانه برام
نفساتو می شنوم که مرگو می شماره برام
نفساتو حبس نکن من که گول نمی خورم
بیا ماشه رو بکش من تکون نمی خورم
تیر خلاصیو بزن چقد تلخه حرفات
چرا رنگت پریده چقد سرده دستات
چشاتو ببند و بخند و چیزی نگو
اینجوری فک کن که بین ما چیزی نبود
داره لحظه های آخر بوی عشقتو میده
بزن آروم بگیرم که حس خوبیه
آره حس خوبیه...
چراغو خاموش کن نمی خوام اشکامو ببینی
نمی خوام برگردی دوباره دستامو بگیری
منو بکش که تو رو با غریبه نبینم
منو بکش که کنار تو همیشه همینم
منو راحت کن اینجوری بهتره برام
بذا عوض شه هوای مسموم شبام
باید عوض شه هوای مسموم شبام....

 هر چی از غمت نوشتم دل تو نسوخت به حالم
یاد تو هنوزم اینجاست فک نکن که بی خیالم
تنها بودن چه قشنگه وقتی هیچ کسو نداری
وقتی با یه بغض کهنه شونه هاشو کم میاری


طبقِ معمول همیشه می نویسم از تو این بار
می دونم بر نمی گردی نگو به امید دیدار
تنهایی با خاطراتت شب و روزو سر می کردم
رفتی اما وقت رفتن گفته بودی بر می گردم
گفته بودی بر می گردم....

تنهایی مثه یه درده که انداخته از پا
منو رو دوش می بره تا همونجایی که حرفات
بوی رفتن می داد اینو حسش کردم
حواست نبود از دهنت اسمش در رفت
همه عکسامو بسوزون تا نمونه یادگاری
بذا عوض شه هوات همه درا رو وا بذاری
حواست نبود وقتی پیشت آروم می شدم
حواست نبود با نبودت داغون می شدم
همین دوست داشتن واسه تو هضمش سخت بود
گفتم همه جوره پاتم مهران حرفش حرف بود
برو زندگیتو با خیال راحت تو سر کن
بیدار نشو با صدای من این عادتو ترک کن
پیش غریبه ها نمی کنم طرفداری تو
هر کی پرسید میگم فقط طرفداری تو
حواست نبود از این به بعد حواستو جمع کن
همه چی بین ما شکست توام شرایطو درک کن ..
گفتی از تموم دنیا رد شدم به تو رسیدم
قول میدم به روت نیارم هر چی پشت سرت شنیدم
سلام عشق سابق چطوری رو به راهی بی من ؟
فک کن حال منم خوبه چرا هرزه به تو میگن
به رو خودم نمیارم تو رو با غریبه دیدم
مثه یه احمق تنها فقط دوست دارم میگم
همه چیو ساده دیدم ساده گذشتم از اشکام
همین سادگیا بود که الان یه جورایی تنهام
وقتی خنده هاتو دیدم گفتم مناسب اونی
بی خیال گذشته ها ثانیه های بارونی
دیگه راحت باش هر جوری می خوای بگذر
مونده حرف آخر هنوزم میگی خیلی پاکی
حیفه بگم عشق سابق ،  خداحافظ عشق کوکی ...

می بینی
تا فهمید داغونم آتیش گرفت
هه به خودت نگیر
سیگار تو دستمو میگم!
هه!
گفتم برگرد نفهمیدی اولش چی میگم
گفتم این راهی که تو میری من آخرشو دیدم
آره نفهمیدی ولگردیاتو ادامه دادی
سرتو بالا بگیر فک کن ببین کجای کاری
با تو بودن از اولشم یه اشتباه بود و بس
هر چی بینمون بودش رفتی دادی پای هوس
بازم میون گریه هام صدای خنده هات میاد
هر جا میری یادت باشه نفرین من باهات میاد
گفتی با از ما بهترون داری پرسه می زنی
تو رو با همه می دیدم نگو هرز نمی پری
چیه ؟ دیوونه ندیدی ؟ چرا چیزی نمیگی پس ؟
چرا رنگت پریده ؟ چرا چیزی نمیگی از
اون که به خاطرش قید همه چیزو زدی
جواب خوبیامو دادی مثه همیشه با بدی
همه حرفا رو می زنم شاید باور نکنی
حالا خودمونیم تو که فقط با من نبودی
تو رو همه وایستادم قید خوشیامو زدم
مگه نمی گفتی خاطرات خوشی داری ازم ؟
حتی تو با هرکی باشی زیر پرچم منی
بدون مهران تو زندگیش همچی لکه ای ندید...

 بعد از تو میشه از یاد برد دوباره چشما رو تر کرد
با گریه کوله باری رو که رو دوشه سبک تر کرد
بعد از تو میشه روزا رو با لذت باز تماشا کرد
میشه بازم نشست تا صب وجود عشقو حاشا کرد

بعد از تو میشه اما من امیدم بر باد رفته
می شینم تا که برگردی تموم روزای هفته
بعد از تو میشه اما من دلم پیش نگات گیره
شبیهت دیگه هیچکس نیست نگو باز دست تقدیره
بعد از تو خاطره هامون نگو که داره می میره 
بعد از تو چشمای سردم توی تنهایی اسیره 

بعد تو با تنهایی خیلی چیزا رفته تو ذهنم
ولی نفس می کشم و با یاد تو زنده م
بعد تو خیلی حرفا تو گوشم زمزمه میشه
عشقی که مرده تو دلت دیگه زنده نمیشه
آره زنده نمیشه بگو امیدواری کجاس
میگی واسه برگشتنم امیدواری تو باز
چشام خشک شد به ساعت چقد سخته خدایی
میگن خاطره ها از یاد تو رفته کجایی؟؟
بگو کجایی ببینی با من چیکار کردی؟؟
حس بی کسیو تو دل من بیدار کردی
سرت گرم چی شده منو یادت رفته ؟
چقد بی رحمی تموم روزای هفته....
ازت خاطره داشتم چه حس بدی
چقد حسرت کشیدم یه بار مثه قدیم
بیای و دستامو بگیری بگی تا تهش هستم
حتی رو این خیال باطلم چشامو بستم

هنوز دوست دارم بیا هنوز عاشقت هستم
من که به غیر تو چشمامو رو دنیا می بستم
بیا که این دل خسته از این دنیا گرفته
بیا عزیز جونم نذار تنها بمونم 
برگرد بی تو سرده دستام
بی تو می گیره نفسم
دلگیرم از تو و دنیا
هنوزم تو گوشمه حرفات
تنها موندم و
با غم خوندم و
تنها سوختم و...

بیا برگرد که تنهایی امونمو برید
بیا برگرد که ثانیه هام به اخرش رسید
با تو بودن خوبه حتی تو خوابم قشنگه
شدم یه آدمی که داره با تقدیر می جنگه
کار دلم فقط با نبودت گریه زاری شده
جای خالیت خیلی وقته زخمِ کاری شده
خیلی سخته ، شکستن غرورمو میگم
ولی شکستم نشستم تو رو نمی دیدم
وقت بی کسی هام منمو انگشتو وبلاگم
چه جور دلت اومد بگیری نگاهتو ازم؟
چقد غریبم اینجا چقد دلگیره شبا
نفس نمی کشم بدون تو مسمومه هوا
نمی دونم چرا تو رو با بدی هات خواستم...
نمی دونم چرا همیشه دوسِت داشتم...
بیا برگرد که نبودت هر روزش یه درده
همون پاییزی َم که اسیر شبای سرده...